سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای بندگان خدا، برادر باشید ! مسلمان، برادرمسلمان است، به او ستم نمی کند، او را وا نمی گذارد و او راتحقیر نمی کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
ادب بندگی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ!

شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و

پرچم مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) بر می‏ خورد، به حضرت سلام می‏ داد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده‏ ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است. لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده‌ی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین (علیه السلام) را دید. محکم ایستاد و به ملائکه‌ای که او را می بردند گفت: من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرق‌ها رد نشدم و الان هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می آیم. ملائکه گفتند نمی‌شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه آن شخص و ملائکه‌ی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند: گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده‌ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم برند؛ اما در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت می‌روند. خیلی تعجّب کردند. به پرونده‌ی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه‌ی اعمال آن شخص نوشته‌اند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ: ای کسی که بدی را به خوبی تبدیل می‌کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 300 و 301

نوشته: استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( چهارشنبه 90/10/28 :: ساعت 11:56 صبح )
»» أکثَرُ اهلِ الجَنَّه البُلهُ!

اکثر اهل جنّت و بهشت انسان‌های خوش‌باور و ساده هستند، چون زودتر به باور و یقین می‌رسند.

أکثَرُ اهلِ الجَنَّه البُلهُ. بُله به معنای احمق و نادان نیست، بلکه به معنای ساده و خوش باور است. بُله یعنی  الفاعل للخیر الغافل عن الشّرَّ: کسی که کار خیر انجام می‌دهد و از شر غافل است. آفت علم و زرنگی، شکاکیت و دیرباوری است. آیا آن خوش باوری و سادگی که انسان را به بهشت برساند، بهتر از آن شکاکیت و ناباوری و زرنگی نیست که انسان را به جهنّم ببرد؟

 سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی صفحات 100 و 101

نوشته: استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( یکشنبه 90/10/18 :: ساعت 6:27 عصر )
»» قُضِیَ الأَمرُ!

دستگاه خدا که از دستگاه حضرت یوسف (علیه السلام) کمتر نیست.

یکی از هم‌زندان‌های یوسف خوابی جعل کرد و تعبیرش را از یوسف (علیه السلام) پرسید. وقتی یوسف (علیه السلام) تعبیر کرد، آن زندانی گفت: دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم. یوسف (علیه السلام) گفت: قُضِیَ الأَمرُ، یعنی کار از کار گذشت و آنچه گفتم، واقع خواهد شد. ما هم چند بار دروغی به خدا گفتیم دوستت داریم. بعد که ابتلائات و تبعات این دوستی ظاهر شد، گفتیم خدایا دروغ گفتیم. خداوند فرمود: قُضِیَ الأَمرُ، یعنی کار از کار گذشت و به جمع دوستانمان ملحق شدی.

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 126 و 127

نوشته: استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( چهارشنبه 90/10/14 :: ساعت 3:44 عصر )
»» در این بحر عمیق!

در حدیث است که لقمان به پسرش گفت : انّ الدّنیا بحرٌ عمیق قد هلک فیها عالمٌ کثیر:

هر آینه دنیا دریای عمیقی است که اشخاص بسیاری در آن غرق شده‌اند.

در حدیث دیگری امام (علیه السلام) فرمود: کلّنا سفن النّجاه و سفینه الحسین اسرع: همه‌ی ما اهل بیت، کشتی نجاتیم، ولی کشتی امام حسین (علیه السلام) سرعتش بیشتر است.

گاهی حکیم کسی را که قدر کشتی را نمی‌داند و نا آرامی می‌کند، به دریا می‌افکند و چون او را باز می‌گیرد، قدر کشتی را می‌داند. خدای حکیم ما را از کشتی تسلیم و رضای اهل بیت (علیه السلام) به دریای ابتلائات دنیوی می‌اندازد و وقتی طعم تلخ غوطه‌ور شدن در دنیا و جدایی از اهل بیت (علیهم السلام) را چشیدیم، دوباره ما را به این کشتی نجات باز می‌گرداند. آن وقت قدر نعمت محبّت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را خواهیم دانست و دیگر تکان‌های ناشی از امواج ابتلائات دنیوی ما را بی‌قرار و ناآرام نمی‌کند.

 

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 52 و ص 53

نوشته: استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( یکشنبه 90/10/11 :: ساعت 6:45 عصر )
»» کسی هست که من یاری‏ اش کنم؟

اهل دنیا گیرنده‌اند.گیرنده وقتی می‌گیرد که می‌گیرد، وقتی هم می‌دهد باز می‌گیرد،

حتّی عمل خوب هم که انجام می‌دهد،می‌گوید چه اجری و چه پاداشی می‌دهند.

دهنده وقتی می‌دهد که می‌دهد، وقتی هم که می‌گیرد، باز می‌دهد.

خدا که از بنده‌اش قرض می‌طلبد و می‌فرماید: من ذا الّذی یقرض الله قرضا حسنا: چه کسی است که به خدا قرض الحسنه بدهد؟ هجده برابر پاداش می‌دهد. پس، می‌گیرد که بدهد. مثل پدری که از بچّه‌اش پول قرض می‌گیرد و به او ربا هم می‌دهد و شرعا هم جایز است.

امام حسین (علیه السلام) که می‌فرماید: هل من ناصر ینصرنی: آیا کسی هست مرا یاری کند؟ در واقع می‌فرماید: کسی هست که من یاری‌اش کنم؟

سخنان حاج اسماعیل دولابی

از کتاب مصباح الهدی ص 143

نوشته: استاد مهدی طیب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » ابن السبیل ( یکشنبه 90/10/4 :: ساعت 5:3 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

استغفار راه را باز می کند!
از امام زمان چه می خواهی؟
زرنگ باش!
من خودت را می‏ خواهم!
دنیا خیلی کوچک است! اصلا نیست!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 15
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 50999
» درباره من

ادب بندگی

» پیوندهای روزانه

اهل ولاء [18]
[آرشیو(1)]

» آرشیو مطالب
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
.: شهر عشق :.
... یاس ...
مهندسی متالورژِی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان



» طراح قالب