در دوران رضاخان به خاطر برگزار کردن مجلس روضه، مرا بازداشت کردند و به زندان بردند . در زندان یکی از اعیان هم بازداشت بود. علّت بازداشت او هم این بود که به تذکّر سرهنگی که به او و خانمش گفته بود در خیابان قدم نزنند و به پیاده رو بروند، بی اعتنایی کرده بود و او هم دستور داده بود بازداشتش کنند. دیدم خیلی ناراحت است. اصلا قاطی بقیه ی زندانی ها نمی شد و تمام مدت روی پا ایستاده بود و به خود می پیچید و می گفت اگر اجازه می دادند یک تلفن بزنم، کاری می کردم که بلافاصله مرا آزاد کنند و آن سرهنگ را به زندان بیندازند. آن شخص به ناچار شب را در زندان به سر برد، ولی اول صبح که توانست به بیرون از زندان خبر برساند ، دستور آزادی اش صادر شد و آزادش کردند. دنیا هم زندان است. کسی که اهل دنیا نباشد، خیلی داخل اهل دنیا نمی شود. دوست اهل بیت، گرچه در دنیاست، ولی با اهل دنیا خیلی قاطی نمی شود و در قیل و قال ها و کشمکش های آنها وارد نمی گردد.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 135
نوشته : استاد مهدی طیب