با نیت کار کن. مثلا در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز می شویی. سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی می کنی. سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن. خانه را که جارو می زنی و لباس ها را که می شویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) از زندگی و وجودت انجام بده. چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همه ی فضای زندگیات را پر می کند و راه سیرت باز میشود.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 214
نوشته: استاد مهدی طیب
در دوران رضاخان به خاطر برگزار کردن مجلس روضه، مرا بازداشت کردند و به زندان بردند . در زندان یکی از اعیان هم بازداشت بود. علّت بازداشت او هم این بود که به تذکّر سرهنگی که به او و خانمش گفته بود در خیابان قدم نزنند و به پیاده رو بروند، بی اعتنایی کرده بود و او هم دستور داده بود بازداشتش کنند. دیدم خیلی ناراحت است. اصلا قاطی بقیه ی زندانی ها نمی شد و تمام مدت روی پا ایستاده بود و به خود می پیچید و می گفت اگر اجازه می دادند یک تلفن بزنم، کاری می کردم که بلافاصله مرا آزاد کنند و آن سرهنگ را به زندان بیندازند. آن شخص به ناچار شب را در زندان به سر برد، ولی اول صبح که توانست به بیرون از زندان خبر برساند ، دستور آزادی اش صادر شد و آزادش کردند. دنیا هم زندان است. کسی که اهل دنیا نباشد، خیلی داخل اهل دنیا نمی شود. دوست اهل بیت، گرچه در دنیاست، ولی با اهل دنیا خیلی قاطی نمی شود و در قیل و قال ها و کشمکش های آنها وارد نمی گردد.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 135
نوشته : استاد مهدی طیب
خداوند در آخرت از آب و نان از مومن بازخواست نمی کند، بلکه از محبّت بازخواست می کند که آن را کجا مصرف کردی. لَتُسئَلُنَّ یَومَئِذٍ عَنِ الّنَّعیمِ (اَلوِلایَهِ): همانا در آن روز از نعیم (ولایت و محبّت) مورد بازخواست قرار می گیرید.
خداوند در مورد مالی که به مومن داده، سوال و مواخذه نمی کند؛ خدا از اراده اش، از وجدانش و از دلش می پرسد که کجا خرج کرده و به چه داده است. لذا وقتی خواستی به کسی پولی بدهی، خیلی وسواس به خرج نده که آیا او مستحق است یا نه.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص106
نوشته : استاد مهدی طیب
تاجری همراه غلامش برای سفر تجاری به کشتی سوار شدند. وقتی کشتی به وسط دریا رسید و در اثر موج دریا به تکان خوردن افتاد، غلامِ دریا ندیده شیون و بی قراری کرد و هرچه به او گفتند کشتی امن است و جای ترس و نگرانی نیست، اثر نکرد. حکیمی که در کشتی بود، به بازرگان گفت: اجازه بده تا او را آرام کنم. تاجر هم موافقت کرد. حکیم دستور داد دست و پای غلام را بگیرند و او را به دریا بیندازند. مقداری که غلام در آب دریا بالا و پایین رفت، حکیم دستور داد او را گرفتند و به کشتی آوردند. غلام وقتی به کشتی بازگشت، قدر کشتی را فهمید و آرام و راضی در گوشهای ساکت نشست. اهل بیت (علیهم السلام) کشتیهای الهی اند و در دریای متلاطم دنیا مایه ی نجات ما می باشند. کُلُّنا سُفُنُ الَّنجَاة: همه ی ما اهل بیت کشتیهای نجاتیم. اگر قدر این نعمت را ندانیم، خدای حکیم ما را از کشتی تسلیم و رضای اهل بیت (علیهم السلام) به دریای ابتلائات دنیوی می اندازند و وقتی طعم تلخ غوطه ور شدن در دنیا و جدایی از اهل بیت (علیهم السلام) را چشیدیم، دوباره ما را به این کشتی نجات باز می گرداند. آن وقت قدر نعمت محبّت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را خواهیم دانست و دیگر تکانهای ناشی از امواج ابتلائات دنیوی ما را بیقرار و نا آرام نمی کند.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص53
نوشته: استاد مهدی طیب
اینکه خداوند فرموده است: لِکَیلا تَاسَوا عَلی مَا فاتَکُم وَ لا تَفرَحوا بِما اتیکُم: تا بر آنچه از دستتان میرود، اندوهگین و متاسف نشوید و به خاطر آنچه به دستتان میآید، فرحناک نگردید، اگر نبود یقین به اینکه خداست که چیزها را از ما میگیرد یا به ما میدهد و خداوند خیرخواه و عالِم به مصالح بندگان خود میباشد، پس وقتی چیزی از دستمان میرسد، خیر ما در داشتن آن است. اگر این یقین نبود، العیاذبالله این حرف زور بود.