خداوند زود باور و خوش باور و سریع الرضا است. جواد، به حیلهی حیله گر نگاه نمیکند.مثل امام حسن (علیه السلام) که به شخص چاپلوسی که در مجلس معاویه به طمع قاطر حضرت به دروغ از ایشان تعریف کرد، با علم به تزویر او، قاطر خود را به او بخشیدند. ان شاء الله جوری نباشیم که وقتی کسی به دیگری عطا میکند ما مدعی شویم؛ مثل کسی که به حضرت (علیه السلام) اعتراض کرد که در حالی که میدانستید او قلبا به شما علاقمند نیست، چرا قاطر را دادید و حضرت (علیه السلام) پاسخ فرمود: جواد به حیلهی حیله گر نگاه نمیکند.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 177
نوشته: استاد مهدی طیب
شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و
پرچم مجالس عزاداری امام حسین(علیه السلام) بر می خورد، به حضرت سلام می داد. آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی تمام عیار است. لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پروندهی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. در بین راه آن شخص بیرق امام حسین (علیه السلام) را دید. محکم ایستاد و به ملائکهای که او را می بردند گفت: من در دنیا هیچ وقت بدون سلام کردن از این بیرقها رد نشدم و الان هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می آیم. ملائکه گفتند نمیشود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه آن شخص و ملائکهی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. حضرت فرمودند: گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پروندهی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم برند؛ اما در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت میروند. خیلی تعجّب کردند. به پروندهی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامهی اعمال آن شخص نوشتهاند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ: ای کسی که بدی را به خوبی تبدیل میکنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 300 و 301
نوشته: استاد مهدی طیب
اکثر اهل جنّت و بهشت انسانهای خوشباور و ساده هستند، چون زودتر به باور و یقین میرسند.
أکثَرُ اهلِ الجَنَّه البُلهُ. بُله به معنای احمق و نادان نیست، بلکه به معنای ساده و خوش باور است. بُله یعنی الفاعل للخیر الغافل عن الشّرَّ: کسی که کار خیر انجام میدهد و از شر غافل است. آفت علم و زرنگی، شکاکیت و دیرباوری است. آیا آن خوش باوری و سادگی که انسان را به بهشت برساند، بهتر از آن شکاکیت و ناباوری و زرنگی نیست که انسان را به جهنّم ببرد؟
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی صفحات 100 و 101
نوشته: استاد مهدی طیب
دستگاه خدا که از دستگاه حضرت یوسف (علیه السلام) کمتر نیست.
یکی از همزندانهای یوسف خوابی جعل کرد و تعبیرش را از یوسف (علیه السلام) پرسید. وقتی یوسف (علیه السلام) تعبیر کرد، آن زندانی گفت: دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم. یوسف (علیه السلام) گفت: قُضِیَ الأَمرُ، یعنی کار از کار گذشت و آنچه گفتم، واقع خواهد شد. ما هم چند بار دروغی به خدا گفتیم دوستت داریم. بعد که ابتلائات و تبعات این دوستی ظاهر شد، گفتیم خدایا دروغ گفتیم. خداوند فرمود: قُضِیَ الأَمرُ، یعنی کار از کار گذشت و به جمع دوستانمان ملحق شدی.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 126 و 127
نوشته: استاد مهدی طیب
در حدیث است که لقمان به پسرش گفت : انّ الدّنیا بحرٌ عمیق قد هلک فیها عالمٌ کثیر:
هر آینه دنیا دریای عمیقی است که اشخاص بسیاری در آن غرق شدهاند.
در حدیث دیگری امام (علیه السلام) فرمود: کلّنا سفن النّجاه و سفینه الحسین اسرع: همهی ما اهل بیت، کشتی نجاتیم، ولی کشتی امام حسین (علیه السلام) سرعتش بیشتر است.
گاهی حکیم کسی را که قدر کشتی را نمیداند و نا آرامی میکند، به دریا میافکند و چون او را باز میگیرد، قدر کشتی را میداند. خدای حکیم ما را از کشتی تسلیم و رضای اهل بیت (علیه السلام) به دریای ابتلائات دنیوی میاندازد و وقتی طعم تلخ غوطهور شدن در دنیا و جدایی از اهل بیت (علیهم السلام) را چشیدیم، دوباره ما را به این کشتی نجات باز میگرداند. آن وقت قدر نعمت محبّت و ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را خواهیم دانست و دیگر تکانهای ناشی از امواج ابتلائات دنیوی ما را بیقرار و ناآرام نمیکند.
سخنان حاج اسماعیل دولابی
از کتاب مصباح الهدی ص 52 و ص 53
نوشته: استاد مهدی طیب